-
حکایت من
دوشنبه 23 اردیبهشتماه سال 1392 16:10
حکایت من حکایت کسی است که عاشق دریا بود، اما قایق نداشت؛ دل باخته سفر بود،همسفر نداشت حکایت کسی است که زجر کشید،اما ضجه نزد، زخم داشت و ننالید،گریه کرد اما اشک نریخت. مثل پرنده ای که دلش هوای آسمان داشت و در بند صیاد گرفتار بود. حکایت من، حکایت چوپان بی گله و ساربان بی شتر است . حکایت کسی است که پر از امید و وفاست،اما...
-
امروز
یکشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1392 13:09
امـــروز دوبـــار دلتنــــگ شدم !! یـــک بــار بـــرای تـــو و یـــک بـــار بـــرای تـــــــو !! اول بــــرای نداشتنـــــت . . دوم بــــرای نداشتنـــــم دوستــــت دارم و نـــــداری ام ! مــــی روم و میــــدانم کــــه تـــو زودتـــــر رفتــــه ای . . . خستــه کــه مــی شـــوم ســـرم را میـــان دستهــایـم مـی گیــرم و...
-
یهـ
جمعه 20 اردیبهشتماه سال 1392 03:21
گاهیـ وقتـــا یهـ " نفـــر " باعثـ میـ شهـ کهـ حسـ کنیــ چیزیـ کهـ تـــو رو رویــ زمینـ نگهـ داشتهـ ... جاذبهـ یـ زمینـ نیستــ ...!
-
๏̯͡๏
چهارشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1392 12:35
دختر:دوست دختر جدیدت خوشگله؟؟(در ذهنش میگوید آیا از من خوشگلتره؟!!) پسر:آره خوشگله!!(در ذهنش :اما تو هنوز زیباترین دختری ک میشناسم هستی) دختر:شنیدم ک دختر شوخ طبع و جالبیه!(درست همون چیزی ک من نبودم) پسر:آره همینطوره!(اما در مقایسه با تو اون دختری چیزی نیست) دختر:خوب پس امیدوارم شما دو تا با هم بمونید....(اتفاقی ک...
-
【قـلـبـم】
چهارشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1392 12:32
ایـن روزهـا 【نـبـضـم】 ڪـُـنـد مـﮯزنـد 【قـلـبـم】 تـیـر مـﮯڪشـد دارم صـداﮮ ِ خـورد شـدن ِ 【احـسـاسـم】 را لا بـﮧ لاﮮ ِ چـرخ دنـده هـاﮮ ِ زنــدگــــے مـﮯشـنَـوم . . . ِِِِِِِ بـُزرگـ کہ میشـَــ ــوے.... غـُصـہ هایـَتـ زودتـَـر از خـُـودتـ،قـَد مے کِشــَ ـند، دَرد هـایـَت نـ ـیز!!! غــآفل از آنکہ لـَبخـَـ ـندهـایـَتـ را،...
-
کاشکی...!!
سهشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1392 16:30
اون منم که عاشقونه شعر چشماتو میگفتم... هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو می افتم... هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره... هنوزم میگم خدایا کاشکی برگرده دوباره...
-
بن بست زندگی
دوشنبه 16 اردیبهشتماه سال 1392 18:47
میـدونی بن بست زنـدگی کـجـاست ؟ جــایــی کـه نـه حـــق خــواسـتن داری نـه تــوانــایـی فـــرامــوش کـــردن
-
تنهای تنها
یکشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1392 02:01
ببین تنهای تنهایم ببین بیگانه با خویشم ببین در زیر این فریادهای خشم پولادین که چون پتکی به سر می کوبدم نالان از خویشم و دیگر هیچ امیدی به فرداهای این دل نیست که آیا می شود با فریادی به پا خیزم و با قلبی پر از درد و صدایی که پر از بغض و سکوت و درد دل باشد بگویم دوستت دارم ؟ بفهمانم که من چون دیگران هم سینه ای واندر دلی...
-
"چه کسی"
یکشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1392 01:59
چه کسی حرف مرامی فهمد؟ چه کسی درد مرا می داند؟ درپس پرده ی اشک چشمم چه کسی رازمرا می خواند چه کسی واژه ی تنهایی را دردل غم زده ام می بیند؟ با سرانگشت محبت چه کسی قطره ی اشک مرا می چیند سال ها غیرخدا وند بزرگ هیچ کس ازغمم آگاه نبود توشه ی زندگیم درهمه عمر جزغم و غصه ی جان کاه نبود مرگ یه روز و یا یک شب سرد چشم غمگین...
-
شاهدخت چروکیده
چهارشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1392 18:28
مرد دست های زنش را میگیرد. با انگشت هایش پوست دست زن را لمس می کند. چروک های تا به تا زیر حرارت دست مرد کش می آید و کش می آید. اما مرد به آنها توجهی نمی کند.مرد تنها به دخترک شاد درون چشمان زن خیره شده است. جوری مبهوتش شده است که انگار هر آن ممکن است قلبش از سینه به بیرون بجهد. کمی پایین تر از چشمانش،لبانش لبخندی حاکی...
-
مادر
چهارشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1392 18:05
مادر نمیتوانم کلامی در مورد اش بنویسم و عاجزم فقد از خداوند میخواهم که خـدایا بالاتر از بهشت هم داری..؟ برای زیر پای مــــــــادرم می خواهم روز مادر مبارک
-
" خـسـتـهــ امــ "
چهارشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1392 17:53
" خـسـتـهــ امــ " از تظـــاهــر بهــ ایستادگیـــ ... از پنهـــانــ کردنــ زخمــ هایمــ زور کهــ نیستــ ! دیگــر نمیتوانمــ بیــ دلیلــ بخندمــ و بـا لبخندیـــ مسخرهــ وانمــود کنمــ همهــ چیــز رو بهــ راهــ استــ ...! اصـلا دیگــر نمیخواهمـــ کهــ بخندمــ میخواهمــ لجــ کنمــ بــا خودمــ بــا تـــو بــا...
-
گاهی
چهارشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1392 17:43
گاهی دلت بهانه هائی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی… گاهی دلتنگی هائی داری که فقط باید فریاد شان بزنی اما سکوت می کنی … … گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات… گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری و حال هم که… گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای -گوشه ترین...
-
ماهی باشم
سهشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1392 04:12
گاهی عمیقادوست دارم ماهی باشم!!! ماهی حافظش۷ثانیه س! بی هیچ….خاطره ای!.. توکه تنهآنمیمونی،منه تنهآرو دعآکن! خآطرآتمونگه دآر،امآدستآمو رهآکن! دلگیرم ازتمام روزهایی که دوستش داشتم، برای تمام روزهایی که خیال میکردم دوستم داری! بروخوش باش!اصلافکرمن نباش!.. بزاریادت بره،قولتو،قرارتو،عشقتو! برو ازتوکه هیچ،ازخودم هم گذشتم!
-
مجنون علیه رحمه
شنبه 7 اردیبهشتماه سال 1392 02:55
اون کسی که وقتی عاشق شد تمام کار و زندگیش رو ول کرد و رفت دنبال عشقش مجنون خدابیامرز بود، این روزها کسی که ادعای عشق می کند انقدر درگیر کار و زندگی میشه که عشقش یادش می ره !
-
زخم دلم
پنجشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1392 18:26
زخم های دستم را می بست و میگفت چرا با خودت چنین کردی؟ اما زخم بزرگ دلم را ندید که بگوید چرا با تو چنین کرد م ؟
-
با اینکه عاشق تو هم
دوشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1392 23:32
میگی تقصیر منه گناهمو نمیدونم ازاینکه عاشق توهم بدجوری من پشیمونم هرچی که بود بهونه بود از رفتنت نشونه بود من ولی هرچی که میگم حرفهای عاشقونه بود اینقدر غمم زیاده که دارم دق می کنم میگذرم از تو چشمات اینو ثابت میکنم اخه چقدر غرورمو شکستیو دم نزدم صبرمم دیگه تموم شد بااینکه عاشق توهم
-
چیز ساده ایست
پنجشنبه 29 فروردینماه سال 1392 19:58
عاشق شدن چیز ساده ایست مهم عاشق ماندن است بی انتها بی زوال تا ابد بی منت....! عاشق شدن چیز ساده ایست مهم عاشق ماندن است بی انتها بی زوال تا ابد بی منت....
-
!!!
یکشنبه 25 فروردینماه سال 1392 18:13
دیگر به هوای نازت هیچ مردی سر به بیابان نمیگذارد...!! ساده ای لیلی جان..!! اینجا مردها با یک کلیک روزی هزار بار عاشق میشوند
-
وقتی دلت خسته شــــــــــد
جمعه 23 فروردینماه سال 1392 03:49
وقتـے دلـت خستـہ شد، دیگـر خنده معنایـے ندارد؛ فقط میخندے تا دیگـراטּ غم آشیانـہ کرده در چشمانت را نبینــند... وقتـ ـے دلت خستـہ شد، دیگر حتے اشک هاے شبانـہ هم آرامت نمے کنند؛ فقط گریـہ میکنـے چوטּ بـہ گریـہ کردטּ عادت کرده اے.... وقتـے دلت خستـہ شد، دیگر هیچ چیز آرامت نمـے کند بـہ جز دل بریدטּ و رفتـــטּ...
-
__زندگی__
شنبه 17 فروردینماه سال 1392 13:46
اگه این زندگی باشه اگه این سهمم از دنیاس من از مردن هراسم نیست یه حســـــــی دارم این روزا که گــــــــــاهی با خودم میگم: شاید مـــــــــــــردم،حواسم نیست......
-
آی آدم ها
شنبه 17 فروردینماه سال 1392 13:43
آهــــ اے آدَم هــــ ا !! مـَــــ را ڪــ ه هـیـــ چ مَـقـصـَــ دی بـــ ه نـامَـــ م وَ هـیــــ چ چـِشـمــ ـے دَر اِنـتـِظــــ ارَم نـیـســــت را بـبـَخـشـیـــ د . . . ڪـ ـہ بـــ ا بـودَنـَــ م تـِرافـیـــ ڪ ڪــَــ رده اَم . . .
-
از این لحظه
سهشنبه 13 فروردینماه سال 1392 19:26
می گویی جدایی بعد قرار میشود هرچیزی که پیش همدیگر داریم پس بدهیم من پیش تو مبلغی پول دارم و تو پیش من یک مدرک قلابی پول را می بخشم مدرکت را میخواهی باید بفرستمش آن فرندم می کنی در فیس بوک و به خیالت همه زنجیرهای رابطه پاره شده است به خیالت چیزی نمانده دیگر ولی این وسط تکلیف دلم چه میشود که... جامانده پیش تو
-
___
سهشنبه 13 فروردینماه سال 1392 00:01
من( _ ) ، پسر عمـوهه( + ) دیشبـ ساعتـ 2:49 + بیـداری _ آری + احـوال نمیپـرسی، محـل نمیـذاری _ خبـ کـه چی الان،قـرار داد احـوال پـرسی داریـم + نـه،ببخشیـد بد اخلاق _ من بـد اخلاقـ م چشم سفیـد + آره بعضی وقتـا خیلیییییی =)) _ حتمـا حقـتـ بـوده، تـو که در جریـانی فکـ وفامیـل چقد می دوست نـم :دی + همش بخـاطـر اون زبـونتـه...
-
سیگــــــــــــــــــــار
دوشنبه 12 فروردینماه سال 1392 23:51
๑ ♥ ב لَ مـ ـ س یـ ـ ــ ـ گ آ ر م ﮯ خ و آ هَ د ! نـَ ـ ـ ـ هـ بَ ر آ یِـ کِـ ــ ـ ش یـ ב לּ ! بَ ر آ یِـ د آ غـ کَ ر دَ טּ دَ سـ ــ ـ ت یـ کِــ هـ خــ פּ ب یـ مـ ﮯ کُ نَـ ב . . . ! ♥ ๑ ๏̯͡๏
-
سال نو
پنجشنبه 1 فروردینماه سال 1392 11:35
تَحویـــــل نِمیگیـــــرَم سالـــــی را کــــه . . . بـــــی حُضــــورِ " تــــــــو " تَحویـــــل شَـــــود !!
-
فقط خـــــــدا
پنجشنبه 1 فروردینماه سال 1392 11:27
شازده کوچولو م?گفت: " گل من گاه? بداخلاق و کم حوصله و مغرور بود امـــــا مـــــــــــــــاندن? بود ا?ن بـــــــــودنش بود که او را تبد?ل به " گل من " کرده بود من همان گل خداهستم.... وگرنه امشب باتمام وجودم خدارام?ان اشکها?م حس نم?کردم...
-
ماه من، غصه چرا؟
سهشنبه 29 اسفندماه سال 1391 13:06
تو مرا داری و من هر شب و روز،آرزویم همه خوشبختی توست ماه من ... غم و اندوه اگر هم روزی، مثل باران بارید یا دل شیشه ایت از لب پنجره ی عشق به زمین خورد و شکست با نگاهت به خدا؛ چتر شادی وا کن که خدا هست ، خدا...
-
مـــــــــــــــــــــــــــــا
سهشنبه 29 اسفندماه سال 1391 12:56
اختلافی نداریم... کمی جغرافیای ما متفاوت است! قلب من در شمال شرقی تنم می تپد و قلب تو در جنوب مرکزی ات! من دلتنگ ماضی ام که بعید شده, تو اسیر حالی...فرقی ندارد ساده یا استمراری... فصل مشترکی که ?? درجه اختلاف دارد! رویاهای تو...کابوس های من...
-
احساسم
دوشنبه 28 اسفندماه سال 1391 19:37
ایـنروزهـــا... احســــاسم دم َدمــــی مــــزاج شـــده گاهــــی آرام گاهـی بـــــــــــارانـی